Friday, June 8, 2012

تونل

دائما توی تونل بودن سخته . اگه بیرونی نباشه..... اگه نوری نباشه.
با به یاد آوردن هوای قبلی و به امید دیدن خروج بعدیه که آدم تونل رو تاب میاره؟!؟ یاچشم دوختن به چراغ های توی تونل؟!
آگه آدم میدونست که همیشه توی تونل بحثش فرق داشت ، ولی اینکه میدونی یه روزی ، یه شکلی ، از این تونل بیرون میای ، اینه که سخته!
اینکه فکر کنی بالاخره اون بیرون و میبینی ...چه شکلی؟... و دوباره حال "‌آدم بیرون تونل " بودن و تجربه میکنی...سخته!

2 comments:

  1. اول فیلم درباره الی! عاشق اون شروع بودم! تونل! حرکت به سمت نور! جیغ کشیدن. تمام اون فیلم شاید مثل یک تونل بود. .

    ReplyDelete
  2. تناقض و تضاد؛ یاسی..این دنیا رو میسازه..بخش اعظم دنیا رو... و با این قطب های متضاده که معنا میگیره زندگی....وقتی توی تونلی دلتنگ بیرونی و نور بیرون وسوسه ت میکنه..وقتی بیرونی تاریکی تونل دلتو می بره..گاهی تو بودن..گاهی بیرون بودن.البته به نظر من..
    اما بعد... عاشق این فکراتم که انقدر از زاویه دید متفاوتی دنیا رو میبینی..

    ReplyDelete

اگر کاربر گوگل نیستید باید به صورت ناشناس پیغام بگذارید